پس بمان ای ماه رویت را شهیدانت فدا

ساخت وبلاگ

می رسد در کوه هر دم از گلوی تو صدا

سرمه در آواز دارد، عشق در اندوه ما

 

لغزش مستانه از راهی که می آیی عیان

می روی، پشت سرت جمع پریشانی رها

 

از نگاهت می تراود نور خورشید درون

ماه رو انگار والشمس است در اوج ضحی

 

از نشاط تاک خون برده است در اندام دل

دل هم از عشقت به خون تاک می بندد حنا

 

عاشقانت یک به یک افتاده در امواج خون

دوستداران یک به یک بر ابروانت جان فدا

 

شسته خواهد شد به اشک دل غبار حسرتم

می دهد دیدار رویت خانه دل را صفا

 

می تراشد از وجود اشکت کدورت چیدنی

می زنی خاکستر و آیینه می یابد جلا

 

ای خدای آسمان، مسجود مستان در زمین

می دهد فرمان نگاهت عاشقان را الصلا

 

می روی می روید از خاک قدم های تو گل

پشت سر یک جاده گل روییده از هر نقش پا

 

پس بیا، ای عشق تا گلشن شود دنیای ما

پس بمان ای ماه رویت را شهیدانت فدا

او سمت من نیامد...
ما را در سایت او سمت من نیامد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mahestan1 بازدید : 86 تاريخ : دوشنبه 16 فروردين 1400 ساعت: 17:49